English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (5870 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
sm U خطای معیار میانگین
standard error of mean U خطای معیار میانگین
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
standard error U خطای معیار
sed U خطای معیار تفاوت
standard error of difference U خطای معیار تفاوت
standard error of estimate U خطای معیار براورد
SE U خطای معیار اندازه گیری
standard error of measurement U خطای معیار اندازه گیری
mean error U خطای میانگین
average error U خطای میانگین
ppi gauge U معیار سنجش استاندارد بار معیار سنجش ابعاد استانداردبستههای پستی
faulted U خطای پا در سرویس خطای سرویس اسکواش خطای پرش اسبدوانی
fault U خطای پا در سرویس خطای سرویس اسکواش خطای پرش اسبدوانی
faults U خطای پا در سرویس خطای سرویس اسکواش خطای پرش اسبدوانی
scitovsky double criterion U معیار دوگانه سیتووسکی معیار مضاعف سیتووسکی
charging U خطای مهاجم خطای ناشی از یورش به حریف
horizontal error U خطای بر دو سمت خطای افقی
error U خطای اپراتور خطای سخت افزار یا نرم افزاری . خطایی در برنامه که باعث جلوگیری از کارکردن درست برنامه یا سیستم میشود
errors U خطای اپراتور خطای سخت افزار یا نرم افزاری . خطایی در برنامه که باعث جلوگیری از کارکردن درست برنامه یا سیستم میشود
magnetic deviation U میزان خطای قرائت عقربه مغناطیسی خطای عقربه
benchmarks U معیار
paragon U معیار
gauge U معیار
gauged U معیار
gauges U معیار
standard U معیار
criterion U معیار
paragons U معیار
standards U معیار
benchmark U معیار
tested U معیار
tests U معیار
sample U معیار
sampled U معیار
test U معیار
norm U معیار
norms U معیار
touchstone U معیار
touchstones U معیار
yardstick U معیار
yardsticks U معیار
received U معیار
canonical U معیار
rate of dosage U معیار
dimensions U معیار
dimension U معیار
standard stimulus U محرک معیار
gauge U مقیاس معیار
gray code U معیار GREY
g U نمونه معیار
STD U مخفف معیار
standard deviation U انحراف معیار
standard of living U معیار زندگی
standard score U نمره معیار
criterion of degeneracy U معیار تبهگنی
gauged U مقیاس معیار
standardization U معیار گیری
standards of living U معیار زندگی
pareto criterion U معیار پاراتو
system standard U معیار سیستم
standards U یکسان معیار
standard U یکسان معیار
sigma U انحراف معیار
sigma score U نمره معیار
STDs U مخفف معیار
gauges U مقیاس معیار
Greenwich Mean Time U معیار ساعت گرینویچ
sigmagram U نگاره نمرات معیار
criterion U معیار نشان قطعی
wire gauge U معیار ضخامت سیم
air quality criterion U معیار کیفیت هوا
prints U معمولا با معیار نقط ه در اینچ
printed U معمولا با معیار نقط ه در اینچ
print U معمولا با معیار نقط ه در اینچ
standardization U مطابق معیار خاص دراوردن
standard progressive matrices test U ازمون ماتریسهای مدرج معیار
sd U انحراف معیار گروه نمونه
carat U معیار اندازه گیری کیفیت طلا
carats U معیار اندازه گیری کیفیت طلا
substandard U زیر معیار یا مقیاس معمول یا قانونی
standardized U مطابق نمونه و معیار عمومی تهیه شده
draft quality U معیار کیفی برای خروجی چاپ شده
transvalue U سنجیدن ارزش برحسب معیار جدیدی نوسنجیدن
transvaluate U سنجیدن ارزش برحسب معیار جدیدی نوسنجیدن
standard item U اقلام نمونه یا استاندارد یامطابق معیار تعیین شده
median U میانگین
mean value U میانگین
average value U میانگین
on average [on av.] U در میانگین
averaged U در میانگین
arithmetic mean U میانگین
mean high water U مد میانگین
average U میانگین
averaged U میانگین
averaging U میانگین
meaner U میانگین
averages U میانگین
mean U میانگین
meanest U میانگین
to bring somebody into line U زور کردن کسی که خودش را [به دیگران] وفق بدهد یا هم معیار بشود
mean low water U اب پایین میانگین
averaged U معدل میانگین
mean low water U جزر میانگین
weighted average U میانگین موزون
weighted mean U میانگین وزنی
average value U ارزش میانگین
mediums U وسط یا میانگین
average value U مقدار میانگین
simple mean U میانگین ساده
simple average U میانگین ساده
average U ایجاد میانگین
mean absolute deviation U انحراف میانگین
average cost U میانگین هزینه
average U معدل میانگین
averaged U میانگین موفقیت
logarithmic mean U میانگین لگاریتمی
simple mean U میانگین حسابی
average flow U بده میانگین
mean depth U ژرفای میانگین
mean deviation U انحراف میانگین
mean life U عمر میانگین
medium U وسط یا میانگین
average price U میانگین قیمت
true mean U میانگین حقیقی
mean high water U اب بالای میانگین
average deviation U انحراف میانگین
meaner U مقدار میانگین
density mean U میانگین چگالی
average life U عمر میانگین
averaged U ایجاد میانگین
average U میانگین موفقیت
moving average U میانگین غلتان
moving average U میانگین متحرک
harmonic mean U میانگین همساز
geometric mean U میانگین هندسی
averages U ایجاد میانگین
batting average U میانگین توپزنی
averaging U معدل میانگین
arithmetic mean U میانگین حسابی
averaging U میانگین موفقیت
mean velocity U تندی میانگین
average discharge U بده میانگین
averaging U ایجاد میانگین
averages U میانگین موفقیت
working mean U میانگین مفروض
mean squares U میانگین مجذورات
weighted average U میانگین وزنی
mean time between failures U میانگین عمر
averages U معدل میانگین
assumed mean U میانگین فرضی
meanest U مقدار میانگین
mean U مقدار میانگین
mean value U مقدار میانگین
electrode current averaging time U زمان میانگین شدن
averaged U درجه عادی میانگین
meanest U معنی دادن میانگین
average out U میانگین در نظر گرفتن
mean range of the tide U میانگین ارتفاع کشند
effective U خروجی میانگین پردازنده
average U درجه عادی میانگین
mean sea level U میانگین سطح دریا
averages U درجه عادی میانگین
mean time to repair U زمان میانگین تعمیر
mean repair time U زمان میانگین تعمیر
mean time to failure U زمان میانگین تاخرابی
mean value of periodic quantity U میانگین کمیت دورهای
mean U معنی دادن میانگین
meaner U معنی دادن میانگین
mean free path U مسافت ازاد میانگین
time average symmetry U تقارن میانگین زمانی
averaging U درجه عادی میانگین
earned run average U میانگین امتیاز کسب شده
number average degree of polymerization U میانگین عددی درجه بسپارش
weight average molecular weight U میانگین وزنی وزن مولکولی
weight average degree of polymerization U میانگین وزنی درجه بسپارش
average cost U میانگین هزینههای تولیدی هر واحد
bowling average U میانگین امتیازهای توپ انداز
number average molecular weight U میانگین عددی وزن مولکولی
root mean square error U جذر میانگین مجذور خطا
root mean square velocity U جذر میانگین مجذور سرعت
mean time between failures U زمان میانگین بین دو خرابی
batting average U میانگین تعدادامتیازهای یک دور بازی کریکت
average U میانه قرار دادن میانگین گرفتن
annual average score U میانگین نمره سالیانه تعرفه خدمتی
averaging U میانه قرار دادن میانگین گرفتن
pass completion average U میانگین موفقیت بازیگر درگرفتن پاس
averages U میانه قرار دادن میانگین گرفتن
averaged U میانه قرار دادن میانگین گرفتن
exponential smoothing U روش میانگین گیری متغیروزن دار
negligence U اهمال تفریط معیار ان در CL رفتارو دقتی است که یک فرد بافهم و شعور عادی در امورخود معمول می دارد
utilitarianism U بر اساس این مکتب معیار سنجش همه چیزحداکثر خوبی و فایده برای حداکثر تعداد اشخاص است
averaging U میانگین گرفتن به دست اوردن مقدار متوسط
averages U میانگین گرفتن به دست اوردن مقدار متوسط
averaged U میانگین گرفتن به دست اوردن مقدار متوسط
mtbf U زمان میانگین بین دو خرابی Failures Between eanTime
variance U میانگین حسابی توان دوم انحرافات از مقدارمتوسط
average U میانگین گرفتن به دست اوردن مقدار متوسط
MEPs U مخفف میانگین فشار موثر pressure effective mean
MEP U مخفف میانگین فشار موثر pressure effective mean
average U میانگین ناشی از محاسبه چندین عامل که ارزشی بیشتر از سایرین دارد
averages U میانگین ناشی از محاسبه چندین عامل که ارزشی بیشتر از سایرین دارد
averaged U میانگین ناشی از محاسبه چندین عامل که ارزشی بیشتر از سایرین دارد
Recent search history Forum search
0این است که
0مگا عملیات اعشاری در ثانیه . معیار اندازه گیری توان و سرعت معادل یک میلیون عملیات اعشاری در ثانیه
0مگا عملیات اعشاری در ثانیه . معیار اندازه گیری توان و سرعت معادل یک میلیون عملیات اعشاری در ثانیه
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com